نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 94
من آن را بگيرم ، و بموالى شما بپردازم ، يا آنكه آن را در طريق وصيّتى كه آن يهودى تعيين كرده است اجراء كنم ؟ حضرتش عليه السّلام نوشت آن مال را براى من بفرست ، و از ميان اموال به من بشناسان تا ان شاء الله تعالى در موردى كه سزاوار آنست اجراء نمايم . شرح : « شيخ طوسى ( ره ) آن را حمل كرده است بر اينكه امام عليه السّلام براى دادن به طلبكاران واقعى وى طلب كرده است » . 5557 - و سكونى به اسناد خود روايت كرده و گفته است : امير المؤمنين عليه السّلام در بارهء مردى كه بهنگام مرگش اقرار كرد ، و گفت : هزار درهم از فلان شخص و فلان شخص ، يكى از آن دو نزد منست ، و پس از اين اقرار در همان حال بمرد ، امير مؤمنان عليه السّلام فرمود : هر يك از آن دو كه دليل روشنى اقامه كند - يعنى دو شاهد عادل - مال متعلَّق به او است ، و در صورتى كه هيچ يك از آن دو دليل روشنى اقامه نكرد آن مال در ميان ايشان تنصيف مىشود . 5558 - و علىّ بن مهزيار ، از احمد بن حمزه روايت كرده است كه گفت : به آن امام ( على بن موسى ) عليهما السّلام معروض داشتم كه : در شهر ما بسا اتّفاق مىافتد كه مال براى آل محمّد مورد وصيّت واقع مىشود ، پس آن را نزد من مىآورند ، ولى من خوش نميدارم كه بدون كسب تكليف از شما آن را بسوى شما حمل كنم ، امام فرمود : آن را براى من مياور ، و مداخله در آن مكن . شرح : « شايد نهى از روى تقيّه بوده يا به جهت عدم اطمينان بر اهليّت وكيل براى
94
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 94