responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 6  صفحه : 91


به هوش آمد ، فرمود : هفتاد دينار به حسن بن علىّ بن علىّ بن الحسين - معروف به افطس - بپردازيد . گفتم : آيا به آن مردى كه با كارد بزرگ و خنجر [ به قصد كشتنت ] بر تو حمله برده عطيّه مىبخشى ؟ ! فرمود : واى بر تو ! آيا قرآن را نمىخوانى ؟
گفتم : چرا ، فرمود آيا نشنيده اى كه خداوند عزّ و جلّ ميگويد : « كسانى كه آنچه را خدا امر به پيوستنش فرموده است مىپيوندند ، و از پروردگارشان بيم همى دارند ، و از بدى حساب ميهراسند » .
شرح : « آيهء مباركه در مورد وصف مردمان شايسته و خردمند است كه اعمالشان موجب رضايت و خشنودى خداوند است و جزاى آن عاقبت بخيرى و بهشت جاودانه خواهد بود چنان كه در سورهء رعد آيهء 23 آمده است » .
5552 - و ابن أبى عمير ، از عمّار بن مروان روايت كرده است ، كه گفت : به امام صادق عليه السّلام معروض داشتم : پدرم را ساعت مرگ فرا رسيد ، او را گفتم :
وصيّت كن ، گفت : اين پسر منست - و اشاره به عمر داشت - پس هر كار كه او بكند جايز و نافذ است . امام صادق عليه السّلام فرمود : پدر تو مختصر و مفيد وصيّت كرده براى شما چنان و چنين وصيّت كرده است فرمود : انجام ده ، گفتم : وصيّت كرده كنيزى با ايمان و عارف بحقّ اهل بيت را آزاد كنيم ، ولى وقتى او را آزاد كرديم معلوم شد كه او از نكاح شرعى نيست فرمود : براى او كفايت كرد زيرا اين مثل كسى است كه قربانى را به شرط فربه بودن بخرد ، ولى آن را لاغر بيابد ، و همان او را كفايت كرده است .

91

نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 6  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست