نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 430
عليهما السّلام را ملاقات كرده است ، و چون نامش را نزد امام كاظم عليه السّلام مىبردند ميفرمود : وى در دل انسان موقعيّت شايسته اى دارد ، و يا نامش كه عبد الرّحمن است و پدرش كه حجّاج است بر دل سنگين است چون ابن ملجم و ابن يوسف ثقفى . توضيح : « وى استاد صفوان بن يحيى است و ساكن بغداد بوده ، گفتهاند ابتدا گرايشى به كيسانيّه داشته و سپس به حق گرويده و از امام صادق و امام كاظم عليهما السّلام روايت مىكند و در ايّام حضرت رضا عليه السّلام از دنيا رفته ، و او را ثقه و عادل و مورد احترام و آبرومند گفتهاند ، و طريق مؤلَّف به او صحيح است » . و آنچه در آن از موسى بن عمر بن بزيع آمده است ، پس روايت كردهام آن را از محمّد بن على ماجيلويه - رحمه الله - از علىّ بن ابراهيم از پدرش از موسى بن عمر بن - بزيع . توضيح : « موسى بن عمر بن بزيع كوفى و ثقه است ، و داراى كتاب است ، و طريق مؤلَّف به او حسن است به ابراهيم بن هاشم » . و آنچه در آن از عيص بن قاسم آمده است ، پس روايت كردهام آن را از محمّد بن - حسن - رضى الله عنه - از محمّد بن حسن صفّار از يعقوب بن يزيد از صفوان بن يحيى از عيص بن قاسم . توضيح : « عيص بن قاسم بجلى از اهل كوفه است ، وى خواهرزادهء سليمان بن - خالد است وى ثقه و مورد توجّه اهل حديث و همچنين از امام صادق و كاظم عليهما السّلام روايت مىكرده است ، و داراى كتابى است و طريق مؤلَّف به او صحيح
430
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 6 صفحه : 430