نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 421
شرح : « مشهور آنست كه مرتهن ( رهنگيرنده ) به مالى كه نزد او رهن است از ديگران سزاوارتر است و مىتواند طلب خود را از مورد رهن وصول نمايد ، چه راهن زنده باشد چه نباشد . پس در اين صورت بايد خبر را به وجهى توجيه كنيم ، مثلا بگوئيم اين حكم در صورتى است كه كلّ موجودى شخص اعمّ از رهن و غير آن كفاف به ديون مىدهد ، و طلبكاران در صورتى كه رهنها را به حساب بياورند به تمام طلبشان مىرسند و حقّشان صد در صد ادا مىشود ، و اگر رهن را به حساب نياورند آن وقت است كه شخص متوفّى موجوديش به ديونش وفا نمىكند » . 4101 - عبد الله گويد : و از آن حضرت عليه السّلام پرسيدم : مردى يك هزار درهم از ديگرى وام گرفته و مالى را كه دو هزار درهم ارزش داشته نزد او گرو نهاده ( و به دليل بىتوجّهى ) مال تلف شده است ، امام عليه السّلام فرمود : راهن اضافه مال خود را از قرض دهنده مطالبه مىكند ، و اگر ارزش گرو كمتر از مبلغ وام بود طلبكار بقيّهء طلب خود را از بدهكار وصول كند ، و چنانچه مساوى بود ( يعنى رهن و قرض ) پس حساب هر دو پرداخت شده است . نويسندهء اين كتاب - رحمه الله - گويد : اين در صورتى است كه رهنگيرنده در حفظ متاع كوتاهى كرده و آن را مواظبت نكرده باشد ، لكن اگر در حفظ مال مطابق معمول كوشش خود را كرده و آن را در جاى مناسبى قرار داده و بدون تقصير و اختيار او ، مال تلف شده است ، آنچه به قرض داده از گرو گذارنده طلبكار است و از او مىستاند و دليل اين گفتار خبريست كه در زير نقل مىشود :
421
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 421