نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 182
حكم او را معلوم نموده است و كتاب خداوند عزيز به عمل اولى و احقّ است ، و هر گاه متوفّى از آن كنيز داراى فرزند شده و آن فرزند را با مالى بجاى گذاشته است ، آن كنيز پس از فوت مولا جزء سهم الارث فرزند صغير خواهد بود پس اولياء فرزند دست نگهدارند تا صغير ، كبير شود و خود اختياردار كنيز گردد و آن اولياء همان كسانى هستند كه اگر فرزند از دنيا رفت از او ارث مىبرند مادامى كه مادرش كنيز است ، پس اگر متوفى قيمت كنيز را مديون بود و پسر خواست مادرش را از قيد بردگى آزاد سازد ( و دين را از سهم الارث خود پرداخت كرد ) كه آن كنيز قهرا آزاد شده ولى اگر پسر ( قبل از پرداخت دين ) از دنيا برود كنيز به حال خود باقى است و اولياء مختارند چنانچه بخواهند مىتوانند او را برده باقى گذارند يا دين را بپردازد ) و او را آزاد كنند . و نيز امير مؤمنان عليه السّلام در بارهء مردى كه جاريه اى به ميراث گذارد و آن كنيز فرزندى صغير از مولايش داشت كه در سخن گفتن روان و بليغ بود و گفت : مادرم را آزاد كردم ، و خويشان پدرش بمنازعه و مخالفت پرداختند و نزد آن حضرت شكايت كردند ، حكم به آزادى كنيز فرمود . شرح : « ظاهرا امّ ولد جزء سهم الارث فرزند قرار مىگيرد و چون فرزند مالك والدين خود نمىشود آزاد مىگردد و اين براى مردم آن زمان به خوبى روشن نبود بنا بر اين در حقيقت امير المؤمنين عليه السّلام آزادى امّ ولد را امضاء كرد ، نه آزاد كردن فرزند ، مادرش را » . 3514 - وليد بن هشام كه از اصحاب امام كاظم عليه السّلام است گويد :
182
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 182