نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 114
خدا صلَّى الله عليه و آله فرمود : « أنا ابن الذّبيحين » يعنى من فرزند دو ذبيح هستم ، اين روايات را كه در ضمن سند آن عبد الله بن داهر احمرى است و وى را ضعيف گفتهاند و ديگر ابن بطَّه است كه استاد صدوق - عليه الرّحمه - احاديثش را ردّ كرده و گفته است وى در نقل مسانيد مخلَّط است ، و أبو قتاده و وكيع جرّاح كه هر دو سنّى مشربند و توثيق هم نشدهاند - نمىتوان پذيرفت خصوصا اگر بر خلاف اصول مذهب باشد ، و در يك حديث در همان كتاب آمده كه مراد از ذبيحين اسماعيل و اسحاق است چه اسحاق پس از قضيّهء اسماعيل تمنّا مىكرد و غبطه مىخورد و مىگفت : كاش اين امتحان براى من هم پيش مىآمد تا من نيز مانند برادرم درجاتى نزد خداوند كسب مىكردم ، خداوند به همين تمنّاى وى ارج نهاد و به فرشتگان فرمان داد او را در آسمان ذبيح بخوانيد ، و رسول خدا صلَّى الله عليه و آله به اعتبار اينكه عمّ را « أب » خوانند فرمود : من فرزند دو ذبيح هستم ، ذبيح آسمان و ذبيح زمين هر چند كه هيچ كدام در واقع ذبح نشدهاند . و البتّه قصّهء ذبح عبد الله را بزرگان شيعه هم مانند ابن شهر آشوب نقل كردهاند ولى بايد دانست كه ابن شهر آشوب تضمين صحّت اخبار آن كتاب را نكرده جز اينكه در مقدّمه فرموده است من در اين كتاب اخبارى را نقل مىكنم كه در كتب هر دو فرقه سنّى و شيعه موجود است ، و اين بدان معنى نيست كه آنچه در آن ذكر شده صحيح باشد ، و با مراجعهء مختصرى به آن كتاب مطلب روشن مىشود چون در آغاز گويد : عبد المطَّلب مىپنداشت كه قربانى كردن فرزند بهترين راه تقرّب به خداوند است . و نحن نجلّ ساحة عبد المطَّلب عن ذلك ، بالجملة اگر ما فرض كنيم هنگام قرعه كشى و قربانى حمزه يا عبّاس سه ساله بودهاند بايد عبد الله را داراى زن و فرزند بدانيم چون نوشتهاند عبّاس دو سال قبل از ميلاد رسول خدا صلَّى الله عليه و آله به دنيا آمد و حمزه برادر رضاعى آن حضرت بود ، و بسيار از حق دور رفتهايم اگر بپنداريم عبد المطَّلب پسر همسر و فرزنددار خود را بتصوّرى واهى بقربانگاه كشيده باشد » . 3389 - محمد بن حكيم گويد : از موسى بن جعفر عليهما السّلام از امرى سؤال
114
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 4 صفحه : 114