نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 324
بنت لبونى بر ذمّه دارد ، و آن را در اختيار نداشته باشد ، و در عوض بنت مخاضى داشته باشد همان بنت مخاض را تسليم مىكند ، و دو گوسفند يا بيست درهم به آن مىافزايد . و كسى كه ميبايد بنت مخاضى تأديه كند ، و واجد آن نباشد ، و در عوض بنت لبونى نزد او باشد ، همان بنت لبون را تسليم مىكند ، و دو گوسفند يا بيست درهم نقد از مأمور دريافت مينمايد . و كسى كه به پرداخت بنت مخاضى ملزم است ، و آن را واجد نيست ، بلكه ابن لبونى دارد ، همان ابن لبون از او پذيرفته مىشود ، و چيزى ضميمهء آن نمىسازد . 1605 - و از مردى از طايفهء ثقيف روايت شده است كه گفت : علىّ بن ابى طالب عليه السّلام مرا به حكومت « بانقيا » [1] و بخشى از روستاهاى كوفه بگماشت ، و در حضور جمع مردمان مرا گفت : در خراج خود بنگر ، پس در بارهء آن بكوش ، و درهمى از آن را وامگذار ، و چون آهنگ سفر به محلّ مأموريّتت كردى بر من بگذر ، گفت : پس به نزد او شدم ، و او مرا گفت : آنچه از من شنيدى تدبيرى و بنا به مصلحتى بود ، زنهار از آنكه مسلمانى يا يهوديى يا نصرانيى را در خصوص درهم خراجى
[1] بانقيا چنان كه قاموس گفته قريه اى از قراء كوفه است .
324
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 324