نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 188
تغفر لى و ترحمنى ، و تعرّفنى الاستجابة في دعائى ، و ارزقنى العافية الى منتهى أجلى ، و أقلنى عثرتى و لا تشمت بى عدوّى ، و لا تمكَّنه من رقبتى ، اللَّهمّ ، إن رفعتنى فمن ذا الذى يضعنى ، و إن وضعتنى فمن ذا الَّذى يرفعنى ، و إن أهلكتنى فمن ذا الَّذى يحول بينك و بينى ، أو يتعرّض لك في شىء من أمرى ، و قد علمت أن ليس في حكمك ظلم ، و لا في نقمتك عجلة ، إنّما يعجّل من يخاف الفوت ، و إنّما يحتاج إلى الظَّلم الضّعيف ، و قد تعاليت عن ذلك يا إلهي فلا تجعلنى للبلاء غرضا ، و لا لنقمتك نصبا ، و مهّلنى و نفسنى و أقلنى عثرتى ، و لا تتبعنى ببلاء على أثر بلاء ، فقد ترى ضعفى و قلَّة حيلتى ، أستعيذ بك اللَّيلة فأعذنى ، و أستجير بك من النّار فأجرنى ، و أسألك الجنّة فلا تحرمنى » . معنى دعا اينست : نيست خدائى جز خداوند حليم و كريم ، نيست خدائى جز خداوند بلند مرتبه و بزرگ ، منزّه است يا تسبيح و تنزيه مىكنم خداوندى را كه پروردگار هفت آسمان و هفت زمين است يا پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار زمينهاى هفتگانه است ، و نيز آنچه در آنها و ما بين آنها و پروردگار عرش عظيم است ، بار خدايا تو همان خداوندى هستى كه نور آسمانها و زمين است ( يا نور آسمانها و زمين از تو است و تو با خلق انوار مادّى و معنوى آنها را منوّر ساخته اى ) و توئى آن خداوندى كه آسمانها و زمين را زينت بخشيده و آراسته اى ، و توئى آن خداوندى كه شكوه و زيبائى آسمانها و زمين از توست و تو از جمال خويش آنها را جميل گردانيده اى ، و توئى آن خدائى كه ستون و تكيه گاه آسمانها و زمين است و بقدرت خود آنها را برپا نگاه داشته اى ، و توئى آن خداوندى كه بنيان هستى و بقاى آسمانها و زمين از تو است و تو آن خدائى كه فريادرس فغانكنندگان و مددخواهانى ، و تو آن خدائى كه پناه پناه جويان و بىپناهانى ، و توئى آن خداوندى كه دلتنگان و اندوه گرفتگان را گشايش و رهائى مىبخشى و توئى آن خداوندى كه غمزدگان را از غم و گرفتارى راحت و آرامش ميدهى ، و توئى آن خدائى كه اجابتكنندهء دعاى درماندگان و بيچارگانى ، و تو همان خداوند و معبود عالميان هستى ، تو آن خداى بخشاينده و بخشايشگرى ، و توئى آن خداوندى كه بديها و پيشامدهاى بد و نامطلوب را از بندگان
188
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 188