نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 398
وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ) * ( تا هنگامى كه گرداب دامن او را گرفت ، گفت : ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز خدائى كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردهاند وجود ندارد ، و من از تسليمشدگان هستم - يونس 10 : 90 ) و خداوند ايمانش را نپذيرفت و فرمود : * ( آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ) * ( به او خطاب شد ) ( حالا ! در صورتى كه پيش از اين نافرمانى كردى و از تبهكاران بودى ؟ ولى امروز كالبدت را ( از آب ) رهائى مىبخشيم تا عبرتى براى آيندگان باشى - يونس 10 : 91 و 92 ) مىفرمايد : بدن تو را بر نقطهء مرتفعى از زمين مىاندازيم تا نشانه ، علامت و عبرتآموز براى همهء آيندگان بعد از تو ( و نتيجهء ايمان بىروح تو ) باشد . شيخ ما ابو العبّاس طالقانىّ - رضى الله عنه گفت : فراء گويد : « ذروه » و « ذروه » به صداى كسره و ضمه خوانده شده به معنى قلَّهء كوه ، « فاء » در لفظ فرعون نيز بهمين دو صدا خوانده شده ، « فرعون » و « فرعون » ( لقب هر سركش ستمكار ، و نيز لقب هر يك از پادشاهان مصر « فرعون » خوانده شده و جمعش « فراعنه » و به معنى نهنگ مىباشد ) . و « سفيان » يا « سفيان » ، ابو بكر ( ابن انبارى ) به من گفت كه يونس نحوى نقل نمود كه آن سفيان است و از غير فرّاء روايت شده « سفيان » جايز است از
398
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 398