نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 380
باعث شكستن اين قرقگاه نباش ، چون اين كار مردان است . « فلا تندحيه » باز نكن و فراخ منما با حركت و خروج ، گفته مىشود : « ندحت الشّىء » هر گاه آن را توسعه دهى ، و از همان باب است جملهء « انّا في مندوحة عن كذا » يعنى در گشايش هستم . « قد جمع القرآن ذيلك » مقصودش آيهء شريفهء * ( وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ ) * كه با ترجمه اش در متن نوشته شد ، مىباشد . « و سكَّن عقيراك » از « عقر الدّار » مىباشد و آن بيخ خانه است ، و « عين » آن را اهل حجاز با صداى ضمّه خوانند ، و اهل نجد با صداى فتحه پس « عقيرا » اسم است و مبنى و مصغّر آن ، و مانند آن است در تصغير « ثريّا » و « حميّا » و آن تندى شراب است ، و تلفّظ به « عقير » شنيده نشده ، مگر در اين حديث . « فلا تصحر بها » از پرده بيرون ميا و از خانه ات دور نشو و بياباننشين نگرد ! گفته مىشود : « أصحرنا » هر گاه به بيابان آييم ، چنانچه گفته مىشود : « أنجدنا » وقتى به سرزمين « نجد » آييم . « علت علت » يعنى راه خود كج كرده اى به سوى غير حقّ ، و « عول » به
380
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 380