نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 329
دنياى شما سخت متنفّر و بيزارم ، و از مردان كج انديش و كج رفتارتان كه ثمرهء اين دنيايند دلخون ، و دشمن آنانم ، و چون آنان را در دهان آزمودم ، همچون ميوهء تلخ و نارس از دهان به دور افكندم ، و پس از آنكه با محك آزمايش سنجيدم و از نيّات بد و خويهاى ناهنجار آنان با خبر شدم ايشان را دشمن داشتم . چه بسيار زشتند مردانى كه خصلت مردى ندارند ، لبهء تيز شمشير آنان كند و شكسته شده ، و سر نيزه هايشان كارآئى ندارد . مردانى كه عقيده و رأيشان ديگر رنگ ثبات ندارد ، و هر لحظه به رنگى درآيند ، و به جاى افتخار آفرينى و صعود به قلَّهء ترقّى ، هر دم با سرعتى بيشتر گامى به كشاندن خود به تباهى و سقوط بر مىدارند . آه كه به چه كار نكوهيده اى دست زدند ، و چه بد توشه اى پيشاپيش براى خود فرستادند و ( با كنار زدن حقّ از مقرّ خود و گذاشتن ناحقّ به جاى آن ) خود را مستوجب خشم خداوند كرده و به عذاب هميشگى دوزخ گرفتار ساختند . من وقتى چنين ديدم بناچار مهار آن ( خلافت ، و غصب فدك ) را به گردن خودشان انداختم [ يعنى لكهء ننگ اين كار زيانبار را براى ابد بر دامنشان باقى گذاشتم ، و آنها را با بار سنگين مسئوليّت كه بر دوششان مىباشد به حال خود رها نمودم ، تا مانند شتر بىصاحب هر جا سبزه زارى ديد ، برود ، و به هر قرقگاهى قدم نهد ، ولى ( مسلَّم است كه ) عاقبت صاحب ملك پيدا خواهد شد ، و با بريدن گوش و بينى و لب و ساير اعضا ، آن را شكنجه خواهد داد و گاهى آن را پى
329
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 329