باب 377 - معنى عرق و لابتين 1 - عبد المؤمن بن قاسم انصارى گويد : امام باقر عليه السّلام بر ايمان بازگو نمود :
كه مردى خدمت پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد : در حالى كه مىگفت : هلاك شدم ! هلاك شدم ! حضرت به او فرمود : چه چيز تو را هلاك ساخته ؟ گفت : در ماه رمضان با همسرم همبستر شدم ( جماع كردم ) در حالى كه روزه دار بودم ، پيغمبر فرمود : جهت كفّارهء آن برده اى را آزاد كن ! گفت : ندارم . فرمود : پس دو ماه پياپى روزه بگير ! گفت : توانش را ندارم . فرمود : پس به شصت بينوا خيرات بده ! گفت : چيزى ندارم .
امام فرمود : در آن هنگام زنبيلى بافته از برگ خرما - يا حصير بافته اى قبل از آنكه بصورت زنبيل در آيد - كه پانزده صاع خرما در آن بود ، براى پيغمبر صلى الله عليه و آله آوردند ، و پيغمبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : آن را بگير ، و در راه خدا خيرات كن . مرد گفت : بحق آن كس كه تو را به پيامبرى بر انگيخته سوگند ، بر روى زمين سنگلاخ مدينه خانواده اى نيازمندتر از ما به آن نيست ! آنگاه حضرت فرمود : آن را بگير و

291