نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 164
بهمسرى در آورند ، و هر كس كشت را قبل از رسيدن بفروشد ربا خورده است ، و هر نوع مستكننده اى حرام است » . ابو عبيد گويد : « أقيال » پادشاهانى بودند در يمن ، كه مرتبه شان پائينتر از پادشاه بزرگ بود و به تك تك آنان « قيل » گفته مىشد ، كه او مهتر و پادشاه قبيلهء خود بود . « عباهله » ( ملوك حميرند ) كه پيوسته بر اورنگ سلطنت تكيه دارند و ( در اسلام هم بر ملك خود گذاشته شدند ) و هر بيكار و سر خود رهاشده اى را كه منع نشود از هر كارى كه ارادهء اوست ، « معبهل » گويند و ثابت بن جابر ملقب به تأبط شرا گفته است : < شعر > متى تبغنى ما دمت حيّا مسلما تجدني مع المسترعل المتعبهل < / شعر > « مسرعل » گله بان يا صاحب آن كه همراه گلهء اسب و يا شتران آيد ، يعنى پيش رو گله ، و « متعبهل » آنست كه از كوچكترين چيزى منع نمىگردد . « راجز » شترى را ياد مىكند كه رها شده تا برود و آب بياشامد و به حال خود است كه بهر جايى برود ، « عباهل عبهلها الورّاد » يعنى شتر را رها كرد كه هر طور بخواهد بر آبخورگاه آيد .
164
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 164