نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 66
خودش بخششى نكرده ( و چاكرانش از مال او بخشيدهاند يا اصلا دست ندارد ولى جود و بخشش دارد ) گفته مىشود : دست باز است چون نزد عرف اين دو جمله « يده مبسوطة » و « جواد » هر دو يك مقصود را مىرساند . پايان سخن زمخشرى . و احتمال دارد مقصود ، معناى چهارم باشد به اينكه كنايه باشد از نفى نقص از خداى بزرگ از همهء جهات وجودى ، بنا بر اين از نظر ادبى « على العرش » حال مىباشد ولى بعيد است . و امّا معناى پنجم از ظاهر أحاديث همان فهميده مىشود . ( چنان كه در همين حديث فرمود : علم و قدرت خدا نسبت به تمامى اشياء عالم يكسان است ) . و نيز عرش گاهى به جسم بزرگى كه بر بقيّهء جسمها محيط باشد ، و گاهى به تمامى مخلوقات ، و بعضى اوقات بر علم اطلاق مىشود چنانچه در اخبار زيادى وارد شده است . بنا بر اين امام عليه السلام كه عرش را به مجموع اشياء تفسير كرده است معناى متعدّى به « على » را در نظر گرفته كه با آن به معناى استيلا و استعلا و اشراف مىآيد ، پس مفهومش اين است كه نسبت او به هر چيز بطور برابر مىباشد در حالى كه بر آن چيره است . يا آن را به « علم » تفسير كرد و در اين صورت متعلَّق به استوا مقدّر است يعنى در حالى كه بر عرش علم جاى دارد ، از همه چيز بطور يكسان آگاه است چنانچه در بعضى روايات به همين تفسير شده است ، يعنى : با اينكه در نهايت مرتبهء بزرگى بر عرش قداست و جلالت جاى دارد ، نسبت او بهر چيز يكسان است . ( مجلسى ) . و ممكن است معنى و مراد اين باشد كه خداوند بخلقت عرش پرداخت و امر به پيدايش آن فرمود و اين معنى با * ( ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ) * ناساز نيست . ( مصحّح )
66
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 66