نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 201
پوستش كنده شده باشد . « رجل الشعر » ( موى فروهشته و شانه زده كه پيچش و خميدگى داشته باشد ) و هر گاه كه مو چين و شكن نداشته باشد ، گفته مىشود : « شعر سبط و رسل » ( موى فرو ريخته ) . و « ان تفرّقت عقيقته » « عقيقه » موئى كه در سر گرد مىآيد « و عقيقة المولود » موى مادرزادى طفل كه در شكم مادر بر سر كودك روئيده ، و موى تازه اى كه بعد از تراشيدن موى اوّل دوباره بر سر كودك مىرويد را عقيقه گويند . و به ( موى ) بزغاله و گوسفندى كه در هفتهء اول مولود از براى او قربانى كنند ، و در حديث آمده : هر نوزادى در گرو عقيقه اش نهاده شده است ، و پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از اينكه به نبوّت رسيد از جانب نفس خود عقيقه نمود ، و به جهت عقيقهء حسن و حسين عليهما السلام دو قوچ ذبح كرد . « ازهر اللَّون » يعنى رنگش روشن و درخشان بود ، گفته مىشود : « أصفر يزهر » مرغ آواز خوان زرد و سياه هر گاه برّاق باشد ، « و السّراج يزهر » هر گاه چراغ روشن باشد ، و « أزّج الحواجب » ابروانش پر مو و باريك و بلند و كشيده و تا استخوان گيجگاه رسيده بود ، شاعر گفته است :
201
نام کتاب : معاني الأخبار ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 201