responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 76


جلوگيرى بيخردان از كارهاى ناروا نيست باعتبار دستوراتى كه حكمت او اقتضا ميكند از قبيل اقامه حدود بر تبهكاران و براه آوردن تبهكاران در صورتى كه حكمت الهيه اجازه نميدهد يك چشم بهمزدن از اصلاح مردم صرف نظر شود حكمت تدبير اجتماع در همه حال لازمست چنانچه طاعت حق در همه حال واجبست كسى كه گمان برد جهان يك ساعت بىامام مىماند بايد بعقيده برهمنان گرايد كه بعثت پيغمبران را لازم نميدانند بلكه زشت ميشمارند . اگر در قرآن آيه نيامده بود كه محمد ( ص ) خاتم پيغمبرانست بايستى در هر زمانى پيغمبرى باشد ولى چون ختم نبوت بصحت پيوست يك صورت معقول براى اداره بشر ميماند كه وجود خليفه حق باشد چون خداى تقدس ذكره وضعى را پيش نمىآورد مگر آنكه حقيقت عقل پسندى باشد و اگر وجود خليفه حق تصور نگردد دعوت الهيه پيوست نباشد و حجت بر بشر تمام نشود ، هر چيزى با همانند خود الفت جويد و از مخالف خويش در گريز باشد ، اگر چنانچه براهمه گويند عقل بعثت پيغمبران را زشت ميفهميد خدا هرگز پيغمبرى نمىانگيخت في المثل طبيب بيمار را با داروئى كه بمزاجش بسازد درمان كند و اگر داروى ناسازش دهد او را بهلاكت رساند ثابت است كه خدا از همه حكيمان حكمتشعارتر است و دعوتش طبق دستورات ثابت عقول است هميشه وضع خليفه دليل است بر خليفه گذار ، همه مردم از خاص و عام بر اين شيوه‌اند در عرف مردم اگر پادشاهى قائمقام ستمكارى بجاى خود مقرر كرد ظلم خليفه دليل است بر ظلم خليفه گذار و اگر خليفه عادل باشد دليل شود كه خليفه گذار وى عادل است ، از اينجا است كه خلافت از طرف خدا ملازم مقام عصمت است و خليفه جز معصوم نشايد در وجوب اطاعت خليفه حق و مقام او چون خدا آدم را در زمين بخلافت خود برگزيد بر اهل آسمانها طاعتش واجب شد تا چه

76

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست