نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 418
( 1 ) 16 . . امام ششم فرمود يك يهودى آمد پيش عمر مسائلى از او بپرسد او را بعلى بن ابى طالب رهبرى كرد تا از او بپرسد على عليه السّلام فرمود بپرس عرضكرد بمن خبر ده بعد از پيغمبر شما چند امام عادل است و او در چه بهشتى است و چه كسى با او در بهشتش ساكن است فرمود اى هارونى براى محمد ( ص ) بعد از او دوازده امام عادل است كه خذلان خاذلان بدانها زيان نرساند و از خلاف مخالفان نهراسند و در دين خدا از كوههاى بلند پا برجاتر باشند و منزل محمد ( ص ) در بهشت عدن است و كسانى كه با او ساكن ميشوند هم آن دوازده امامند آن مرد مسلمان شد و گفت تو اولى باين مسندى از اين مرد توئى كه تفوق دارى و تفوقى بر تو نيست و برترى و برترى بر تو نباشد . 17 . . امام ششم فرمود چون ابو بكر هلاك شد عمر بجاى او خليفه شد و در مسجد نشست مردى بر او در آمد و گفت من مردى هستم از يهود من علامه آنهايم و ميخواهم مسائلى از تو بپرسم و اگر جواب مرا دادى مسلمان شوم گفت كدام است ؟ گفت سه و سه و يكى اگر خواهى از تو بپرسم و اگر در قوم تو كسى از تو اعلم است مرا باو رهبرى كن گفت بر تو باد باين جوان يعنى على بن ابى طالب عليه السّلام على باو فرمود چرا گفتى سه و سه و يك و نگفتى هفت ؟ گفت اگر در سه مرا جواب نگفتى بهمان اكتفا كنم ، فرمود اگر جوابت گفتم اسلام مىآورى گفت آرى فرمود بپرس گفت از تو ميپرسم از اول سنگى كه بروى زمين نهاده شده و از اول چشمه اى كه بروى زمين جوشيده و از اول درختى كه بروى زمين روئيده ؟ فرمود اى يهودى اما اول سنگى كه بروى زمين نهاده شده شما ميگوئيد آن
418
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 418