responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 38


ابى الطفيل از محمّد بن حنيفه گفت ما نزد على عليه السّلام بوديم مردى در باره مهدى از او پرسش كرد ، فرمود هيهات سپس با دست خود هفت را شمرد و فرمود او در آخر الزمان خروج كند آنگاه كه چون مرد گويد الله ا لله كشته شود و خدا مردمى جوقه جوقه چون جوقه‌هاى ابر براى او فراهم كند و دل آنها را با هم الفت دهد از كسى وحشت نكنند و بكسى كه با آنها وارد شود شاد نگردند ، شماره آنها شماره اهل بدر باشد اولين بر آنها سبقت نجويند و آخرين بپايه آنها نرسند و شماره آنان باندازه شماره اصحاب طالوت باشد كه با او از نهر گذشتند ابو الطفيل گويد كه ابن الحنيفه گفت او را ميخواهى ؟ گفتم آرى فرمود او ميان اين دو اخشب خروج كند [1] - گفتم لا جرم بخدا من آن را ترك نگويم تا بميرم و در آنجا مرد ، مقصود مكه است - حاكم گفته است اين حديث با شرط بخارى و مسلم هر دو صحيح است انتهى همانا اين حديث بشرط مسلم تنها صحيح است زيرا در سند آن عمار ذهبى و يونس بن ابى اسحق آمده و بخارى روايت آنها را نقل نكرده و در آن عمرو بن على عبقرى آمده است و روايت او را حجت نياورده بلكه شاهد آورده است با اينكه عمار ذهبى شيعه است و اگر چه احمد و ابن معين و ابو حاتم و نسائى او را ثقه دانسته‌اند ولى على بن مدينى از قول سفيان گفته است كه بشر بن مروان [2] - دو پى را بريد گفتم براى چه ؟ گفت براى آنكه شيعه بود .
20 - ابن ماجه از انس بن مالك روايتى بدين طريق نقل كرده است سعد بن عبد الحميد بن جعفر از على بن زياد يمامى از عكرمة بن عمار از اسحق بن



[1] ظاهر اينست كه اين سخن را به ابو الطفيل راوى حديث فرموده است و ابو الطفيل بوده كه ميان دو اخشب يعنى دو كوه كه در دو طرف شهر مكه است منزل كرده و در آنجا بسر برده است تا مرده است و مضمون اين حديث هم با مضمون احاديث شيعه موافق است از نظر محل ظهور حضرت مهدى كه شهر مكه تعيين شده است و هم از نظر اصحاب خاص آن حضرت كه بشماره اصحاب بدر و اصحاب طالوت معين شده كه سيصد و سيزده باشد
[2] از شگفتىهاى نقد راوى حديث همين است كه از على مدينى نقل شده و ظلم و ستم و جنايت بشر بن مروان يكى از مردان مروانى و ستمكاران آنان را دليل ضعف او آورده با اينكه اين بهترين دليل ايمان و ديندارى و وثوق باو است براى آنكه كسى كه در ديانت خود تا آنجا استقامت داشته باشد كه باين عقوبت وحشيانه حاكم ظالم وقت تن در دهد هرگز حاضر نيست كه دروغ بگويد و جعل حديث كند و عجب آنست كه مانند احمد و ابن معين از نقادان متعصب عامه او را بطور صريح ثقه دانسته‌اند و على بن مدينى اين انتقاد بيجا را براى او تراشيده

38

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 38
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست