ناميدند براى آنكه پدرانشان از قبط بود و مادرانشان از بنى اسرائيل گويد اين بدان ماند كه فرزندان پدران فارسى نژاد را از مادران عرب در يمن لازب خوانند براى آنكه مادرانشان از غير جنس پدرانشان بود ، ابو عبيده سخن فراء را چنين شرح كرده كه مقصودش اينست كه آن مؤمنين بموسى با آنكه مردان ذكورى بودند از آنها تعبير بذريه شده است و ذرية رجل باين معنى كنايه از اينست كه گويا از او بيرون نيامده‌اند چون پدرشان از طائفه ديگرى بوده و باين حساب لفظ ذريه از ذروت يا ذريت مشتق است كه معنى پراكندگى ميدهد و از ذرأ بهمزه نيست .
ابو عبيده گفته است اصل ماده اش بهمزه بوده ولى عرب از باب تخفيف همزه كه مذهب او است آن را بدل بواو يا ياء كرده و همزه را ترك نموده‌اند و اصل ذريه از ذرأ الله الخلق مشتق است چنانچه خدا جل ثنائه ( در سوره اعراف آيه 179 فرموده است :
* ( وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَالإِنْسِ ) * - براى دوزخ آفريديم بسيارى از جن و انس را . ذرأهم يعنى انشاء هم و خلقهم و قول خداى عز و جل ( در سرره شورى آيه 11 يذرأكم يعنى يخلقكم - آفريند شما را و ذريه مرد همان خلق خداى عز و جل است كه از نسل او پديد آورده و همان كسانيند كه از پشت او ايجاد كرده معنى سلاله برگزيده و خالص هر چيزيست كه سلاله و سليل گويند و در حديث آمده است كه پيغمبر ( ص ) فرمود خدايا بعبد الرحمن از سليل بهشت بنوشان و گفته شده است كه سليل بهشت همان شراب صاف آنست و بدان سليل گويند براى آنكه كشيده شده تا خالص شده و آن فعيل بمعنى مفعول است چون جريح بمعنى مجروح ، در تفسير گفته خداى عز و جل در سوره مؤمنون آيه 12 ) و هر آينه انسان را از سلاله اى از خاك آفريديم يعنى از خالص خاك زمين . سلاله بنتاج هم گفته شود براى آنكه از درون مادرش كشيده شده است برون ، هند دختر اسماء يكى از زنان حجاج بن يوسف ثقفى در شعر خود گفته است .

360