responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 301


است كه دم مرگ است ، پادشاه ساسان تو را فرستاده بخاطر لرزش ايوان و خموشى نيران و خواب مؤبدان كه در خواب ديده شتران سرسختى سواران و اسبان عربى را بدنبال ميكشند و از دجله ميگذرند و در كشورش پراكنده ميشوند اى عبد المسيح .
چون تلاوت كثرت گيرد و عصا بدست بر انگيخته شود و وادى سماوه پر آب گردد و درياچه ساوه خشك شود و فرو كشد ديگر شام از آن سطيح نباشد از بنى ساسان بشماره كنگرها كه از كاخ فرو ريخته مرد و زن پادشاهى كنند و هر چه بايد بيايد مىآيد و سپس بيدرنك سطيح جان داد و عبد المسيح بر سر بنه سفر خود رفت و اين شعرها را ميخواند .
دامن سفر بالا زن كه تو مردى صاحب همت و چابكى ، تفرقه و جدائى و ديگرگونيهائى زمانه تو را در هراس نيندازند اگر سلطنت بنى ساسان بشام رسيده و از دست آنها برود ، براستى اين روزگار اطوار گوناگونى دارد چه بسا روزگارها كه اينان بمقامى رسيدند كه شيران نر از صولت آنها هراس داشت در ميان آنها صاحب كاخ معروف آسمان خراش بهرام و برادران او است ، و هرمزان و شاپور و باز هم شاپور مردم فرزندان پدرهاى مختلفند هر كدام را كه بفهمند ، بىچيز و مفلس است كوچك و بر كنار و متروك ميماند با اينكه آنان فرزندان يك مادرند و اگر مالى در كس بينند در پشت سر و غياب هم او را محفوظ و منصور ميدارند .
نيكى و بدى در هر جا با هم ميباشند ، خير و نيكى بايد پيروى شود و از بدى كناره گيرى گردد .

301

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست