نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 277
( 1 ) 1 - تا از طائفه يهود بنى قريظه يك دانشمند حبرى نزد من آمد - كه بجان تو در ميان يهود بزرگوار بود 2 - گفت بر كنار شو از شهرى متحصن - كه از آن پيغمبريست از قريش راهنما 3 - من از آنها در گذشتم و يثرب نخواستم - و آنها را براى روز سرمد وانهادم 4 - يثرب را براى خدا ترك كردم و اميد عفو او را دارم - در روز قيامت از دوزخ افروخته 5 - در آن چند تن از قوم خود را بجا گذاشتم - كه خانواده دار بودند و كسانى قابل ستايش 6 - افرادى كه نژاد يارىكننده بياورند - و با اين عمل اميدوارم مزد از پروردگار محمد بگيرم 7 - من گمان ندارم كه خانه درخشان - خدا در درهء مكه محل پرستش گردد 8 - گفتند در مكه يك خزانه دارائى كهنه ايست - و گنجهاى آن از در و زبر جد است 9 - من قصدى كردم كه پروردگارم جلوش را گرفت - و خدا از ويران كردن مسجد دفاع ميكند 10 - من هم آرزوى خود را بآنها واگذاشتم - و آنها را نمونه اهل زيارتگاه مكه قرار دادم امام ششم فرمود خبر داده است كه از اين شهر يعنى مكه پيغمبرى بيرون آيد كه يثرب هجرتگاه او است بهمين جهت جمعى از اعراب يمن را در آنجا با يهودان سكنى داد تا موقعى كه پيغمبر مبعوث شود او را يارى كنند و در اين باره هم شعرى گفته
277
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 277