نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 273
است و مردم آن را تصحيف كردند و حمل به ابى طالب نمودند بسلمان برده هم گفته ميشده است . باب يازدهم داستان قس بن ساعده ( 1 ) قس بن ساعده ايادى با همه علم و حكمتى كه داشت پيغمبر ( ص ) را پيش از ولادتش مىشناخت و انتظار ظهورش را ميكشيد و ميگفت خدا را دينى است كه از دين شما بهتر است كه اكنون داريد پيغمبر براى او طلب رحمت كرد و فرمود روز قيامت يك امت بخصوصى محشور مىشود . . امام پنجم فرمود در اين ميان كه بعد از فتح مكه يك روزى رسول خدا در سايه خانه كعبه نشسته بود بناگاه جمعى نماينده بر او وارد شدند و سلام دادند ، رسول خدا ( ص ) فرمود از چه قبيلهايد ؟ عرضكردند نمايندگان بكر - ابن وائل ، فرمود شما خبرى از قس بن ساعده ايادى داريد ؟ عرضكردند بلى يا رسول الله ، فرمود چه كرد ؟ گفتند از دنيا رفت رسول خدا فرمود حمد خدا را كه پروردگار مرگ است و پروردگار زندگى هر نفس كشى مرگ را ميچشد گويا من بقس بن ساعده ايادى مينگرم كه در سوق عكاظ بر شتر سرخ موى خود سوار بود و براى مردم خطبه ميخواند ، ميگفت اى مردم گرد آئيد و چون گرد آمديد خاموش باشيد و چون خاموش شديد گوش دهيد و چون شنيديد فرا گيريد و چون فرا گرفتيد حفظ كنيد چون حفظ كرديد باور داريد هلا هر كس زنده شد ميميرد و هر كس مرد ديگر نميآيد براستى در آسمان خبريست و در زمين عبرتهائى سقف افراشته ايست و گهواره گماشته اى ستارگانى در چرخش و شب و روزى در گردش و درياهائى پر جوش قس سوگند ياد ميكند كه اينها بازيچه نيست با اينكه مردم سرگرم بازى
273
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 273