نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 205
اينكه برگزيدگان و وسائط ميان او و شيعيانش دروغگو هستند و بر او دروغ بندند و او نميداند و اگر اختلاف اماميه در دينشان از خودشان باشد نه از امامانشان پس چه حاجتى بامام دارند در صورتى كه با وجود او خود سرى ميكنند او جلو آنها را نميگيرد با اينكه از طرف خدا او ترجمان و حجت بر آنها است ، اين هم خود يك دليل روشن است بر نبود او و عالم نبودن او بغيب كه براى او ادعا ميكنند زيرا اگر بود براى او جائز نبود كه نسبت بشيعيانش حق را بيان نكند چنانچه خداى عز و جل در سورهء نحل ( آيه 40 - 6 ) فرمايد ما كتاب را بر تو نفرستاديم مگر براى آنكه بمردم بيان كنى تا آخر آيه چنانچه رسول خدا ( ص ) براى امت خود بيان ميكرد بر امام هم واجب است كه براى شيعه خود بيان كند . در جواب او با اعتماد بخدا ميگويم : 1 ) اختلاف ميان اماميه از طرف كذا بينى است كه بتدليس خود را در ميان آنها گاه بگاه جا زدند و گرفتارى را بزرگ كردند گذشتگان شيعه مردم پاكدلى بودند كه تقوى و كوشش در عبادت داشتند و وارد تشخيص خوب و بد مردم نبودند و چون مردى را ظاهر الصلاح ميديدند و خبرى نقل ميكرد باو خوش گمان مىشدند و از او روايت ميكردند چون اين دسيسه بسيار شد و علنى گرديد بامامان خود شكايت كردند ائمه بآنها دستور دادند كه روايات مورد اتفاق خود را بگيريد و نكردند و بر عادت خود ماندند و اين خيانت از قبل آنها است نه از قبل ائمه آنها امام هم واقف بر همه اين دسائس و اخبار جعليه نبود زيرا او غيب نميداند همانا او بنده صالحى است كه قرآن و سنت ميداند و آنچه از اخبار شيعه باو برسد ميداند و اما اينكه گفته ممكن است اخبار راجع باصل امامت هم جعلى باشد تفاوتش اينست كه اخبار راجع بامامت متواتر است و تواتر مانع از كذب است و اخبار ديگر خبر واحد است و موجب علم نيست و خبر واحد راست و دروغ دارد و تواتر دروغ ندارد اين
205
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 205