responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 180


باقيست ابو طالب برخاست و وارد مكه شد چون قريش او را ديدند تصور كردند آمده است پيغمبر ( ص ) را به آنها تسليم كند تا او را بكشند يا از نبوت برگردانند و او را احترام نمودند چون نشست فرمود اى گروه قريش من هرگز از برادر زاده ام محمد دروغ نديدم او بمن خبر داده كه پروردگارش باو وحى كرده كه موريانه را فرستاده بعهد نامه شما و آنچه راجع بقطع رحم در آن بوده خورده است و نامهاى خداى عز و جل بجا مانده چون صحيفه را آوردند و گشودند ديدند همان طور است بعضى ايمان آوردند و بعضى بر كفر خود ماندند پيغمبر و بنى هاشم بمكه برگشتند ، امام عليه السلام چنين است هر گاه خدا باو اجازه دهد ظاهر مىشود جواب ديگر آنكه خدا بر دفع كفار قادرتر است از امام اگر كسى گويد چرا دشمنان خود را مهلت داده و آنها را نابود نميكند با اينكه باو كافر و مشركند ؟ جواب ما اينست كه خداى جل ذكره از فوت عقوبت آنها ترسى ندارد تا عجله كند از او پرسشى نشود آنها مسئولند بحضرت او گفته نشود براى چه و چگونه ؟ و هم چنين است اظهار امامى كه او را غايب كرده است هر وقت خواست و باو اجازه داد ظهور ميكند ملحد گفت من بامامى كه نبينم ايمان ندارم و حجت او بر من تمام نيست تا او را نديدم گفتم لازم است بگوئى حجت خداى تعالى ذكره هم بر تو تمام نيست چون او را نبينى و حجت رسول خدا هم بر تو تمام نيست چون او را نديدى روى بامير سعيد ركن الدوله رضى الله عنه كرد و گفت ايها الامير بشنو اين شيخ چه بزبان مىآورد ميگويد امام غائب است و ديده نميشود چون خداى عز و جل هم ديده نميشود امير رحمه الله باو گفت سخن او را بد تفسير كردى و باو افتراء بستى اين دليل درماندگى و عجز تو است و روشى است كه همه اهل جدال در باره صاحب الزمان ما دارند و در رد و انكار آن زبان به هذيان و وسوسه و خرافات ناروا ميگشايند

180

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 180
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست