غائب بود ساقط نميشد امام عليه السلام هم اين طور است اگر هم غائب باشد حجت او ساقط نميشود چنانچه حجت پيغمبر نسبت بدانها كه از آنها غائب بود ساقط نبود بيشتر احكام و شرائع اسلام تعبد بنا ديده است مانند تعبد باقرار نسبت بامام غائب ، براى آنكه خداوند مؤمنين را مدح كرده كه بناديده ايمان دارند پيش از آنكه آنها را براى اقامه نماز و دادن زكاة و ايمان بما انزل الله عز و جل بر پيغمبرش و بر پيغمبران پيش ( ص ) و بلكه بآخرت مدح كند و در سوره بقره فرمود است هدايت است مر پرهيزكاران را آن كسانى كه ايمان بغيب دارند و نماز بر پا كنند و از آنچه ما بدانها روزى داديم انفاق كنند و آن كسانى كه ايمان دارند بآنچه بر تو نازل كرديم و آنچه پيش از تو نازل كرديم و بآخرت هم يقين دارند آنانند كه بر طريق هدايتند از طرف پروردگار خود و آنان همان رستگارانند پيغمبر در ميان اصحابش بود يك بار از هوش ميرفت و عرق ميريخت چون بخود مىآمد ميفرمود خداى عز و جل چنين گفته چنان فرموده ، چنان نهى كرده ، بيشتر مخالفين ما گويند اين وضعيت نزد نزول جبرئيل عليه السلام بوده و از امام صادق عليه السلام پرسش شده از بيهوشى كه پيغمبر ( ص ) را فرا ميگرفت آيا نزد فرود آمدن جبرئيل بود ؟ فرمود نه جبرئيل هر وقت خدمت پيغمبر ميرسيد وارد نميشد تا اجازه ميگرفت و چون وارد ميشد چون بنده اى بيش او مىنشست ابن بيهوشى آنگاه بود كه خداى عز و جل بىترجمان و واسطه با او خطاب ميكرد اين حديث را حسين بن احمد بن ادريس رضي الله عنه عنه بما گفته است از قول پدرش از جعفر بن محمد بن حسين بن يزيد از حسين بن علوان از عمرو بن ثابت از صادق جعفر بن محمد عليه السلام .

177