نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 170
ذكر كردم . يكى ديگر از آنها گفته است نزاع ام الحسن و جعفر برادر آن حضرت در ميراث او شما را دليل نيست كه فرزندى نداشته ؟ زيرا ما از اينجا ميشناسم كسيرا كه فرزند نداشته و فرزندش ظاهر نشده و ميراثش ميان ورثه تقسيم شده . جوابش اينست كه اين عادت در اينجا نقض شده زيرا تدبير و مصلحت بينى خدا در باره انبياء و رسل و خلفائش گاهى بر اساس عادت و معمول است و گاهى بر خلاف عادتست و نبايد وضع آنها را هميشه عادى دانست چنانچه وضع مسيح عليه السلام عادى نبود . گويد اگر اين ترديد در باره او روا باشد چرا در باره هر كسى بميرد و در طاهر فرزندى ندارد روا نيست . در جواب گوئيم در اين موضوع ترديدى نيست كه حسن عليه السلام از نسل خود جانشينى داشت بگواهى همه امامانى كه از فضلاء فرزندان حسن و حسين و شيعيان اخيار آن را اثبات كردهاند زيرا گواهى كه بايست پذيرفت آن گواهى است كه اثبات موضوعى كند نه گواه بر نفى و اگر چه شماره آنان بيشتر باشد و در اين باب يك نمونه هم داريم و آن داستان موسى است كه چون خداى سبحانه خواست بنى اسرائيل را از بردگى نجات دهد و دينش را بدست او تازه و شاداب كند بمادرش وحى كرد هر گاه بر او ترسيدى بيندازش بدريا و بيم و اندوهى نداشته باش ما محققا او را بتو برگردانيم و از پيغمبران مرسلش نمائيم ، اگر در همان - وقت پدرش عمران مرده بوده حكم ميراثش مانند ميراث حسن عليه السلام ميشد و اين دليل بر نبود فرزند نميشد و باز نكته اى بر مخالفين ما پوشيده مانده و گفتهاند موسى در اين هنگام حجت خدا نبود ولى امام حجت خدا بود با اينكه ما ولادت و غيبت را بولادت و غيبت موسى تشبيه كرديم و نظرى بمقام حجت بودن
170
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 170