responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 123


گفت جعفر كيست كه از او پرسش شود يا همتاى او شمرده شود ، براستى جعفر مرد متجاهر بفسقى است بىشرم است و دائم الخمر ، پستتر مرديست كه من ديدم و بىآبرو و پرده در است ، بخدا با يارانش هنگام وفات حسن بن على پيش سلطان آمد و كارى كرد كه من در عجب ماندم و گمان نداشتم مرتكب شود ، براى آنكه چون خبر بيمارى ابن الرضا بپدرم رسيد همان ساعت سوار شد و بدار الخلافه رفت و شتابانه برگشت و پنج تن از خدام امير المؤمنين كه بسيار خصوصى و مورد وثوقش بودند برياست نحرير با او آمدند و مامور شدند كه خانه حسن بن على را زير نظر بگيرند و اخبار آن حضرت و حالش را بازرسى كنند و چند نفر طبيب مخصوص را هم دستور داد از او عيادت كنند و هر بام و شام نزد او رفت و آمد كنند و او را وارسى نمايند بعد از دو روز خبر رسيد كه بسيار ضعيف شده صبح زود سوار شد و نزد او رفت و بپزشگان دستور داد بالين او بمانند و فرستاد قاضى القضاة را احضار كرد در آن مجلس و دستور داد از ياران خود ده تن افرادى كه در ديانت و امانت و ورع مورد وثوقند حاضر كرد و فرستاد در خانه حسن بن على ( ع ) و دستور داد كه شب و روز در آنجا باشند و آنها ملازم خانه بودند تا چند روز از ربيع الاول سال دويست و شصت گذشته بود كه آن حضرت وفات كرد و شهر سر من رأى يكپارچه شيون كرديد و غوغاى مات ابن الرضا بلند شد سلطان باز رسانى فرستاد كه خانه او را تفتيش كردند و همه اطاقها را گشتند و بستند و مهر كردند و در جستجوى فرزندى بودند زنانى كه قابله بودند و زن آبستن را ميشناختند آوردند و كنيزان آن حضرت را مورد بررسى قرار دادند يكى از آنها گفت اين كنيز آبستن است او را در اطاقى زندانى كردند و نحرير خادم را با يارانش موكل او ساختند و چند زن هم با آنها بمواظبت او گماشتند ، پس از اين كارها در

123

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 123
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست