نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 49
امّا كافران كسانى بودند كه مىگفتند : معاويه امام است و علىّ شايستهء آن نيست و از دو جهت كافر شدند يكى از آن جهت كه امامى را كه از جانب خداى تعالى منصوب بود انكار كردند و ديگر از آن جهت كه فردى را كه از جانب خداى تعالى منصوب نبود به امامت برگزيدند . امّا مشركان گروهى بودند كه مىگفتند : معاويه امام است و علىّ نيز شايستهء آن است و معاويه را در صلاحيّت شريك علىّ عليه السّلام كردند . امّا گمراهان اصحاب معاويه نيز مانند گمراهان اصحاب علىّ عليه السّلام بودند ، آنان نيز كسانى بودند كه از سر حميّت و عصبيّت قبايل و عشاير از دين خارج شدند . در اينجا بنان از كلام فرو ماند . بعد از آن يكى ديگر از خوارج بنام ضرار گفت : اى هشام ! در اين باب ، من پرسشى دارم و هشام گفت : خطا كردى ، گفت : براى چه ؟ هشام گفت : براى آنكه همهء شما در انكار امامت مولاى من متّفق هستيد و اين شخص از من پرسشى كرد و شما حقّ پرسش دوم را نداريد تا من اى ضرار ! از مذهبت در اين باب پرسش كنم . ضرار گفت : بپرس ، هشام گفت : آيا تو معتقدى كه خداى تعالى عادل است و ستم نمىكند ؟ گفت : آرى او عادل است و ستم نمىكند . هشام گفت : اگر خداى
49
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 49