نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 455
شاهزاده گفت : اى حكيم اگر تو مىگويى كه آنچه پيامبران و رسولان مىآورند كلام مردم نيست ، مگر نه اين است كه كلام خداى تعالى نيز كلام است و كلام ملائكه نيز كلام است ؟ حكيم گفت : آيا نمىبينى كه چون مردم بخواهند به بعضى از حيوانات و يا مرغان مطلبى را بفهمانند مثلا نزديك آيند و يا آنكه دور شوند از آنرو كه حيوانات و مرغان سخن ايشان را نمىفهمند ، صدايى چند براى فهمانيدن آنها از صفير و اصوات وضع مىكنند تا به آن وسيله مطلب خود را به آنها بفهمانند و اگر به زبان خود سخن گويند آنها نخواهند فهميد . همچنين بندگان چون از فهم كنه كلام ذات اقدس الهى و لطف و كمال كلام ملائكه ناتوان هستند آنها شبيه به سخنان بندگان كلام خود را به آنها مىرسانند و به آن نوع سخنى كه در ميان ايشان شايع است حكمت را به آنها تفهيم مىكنند ، همانند آوازهايى كه مردم براى فهمانيدن حيوانات و مرغان وضع كردهاند و به امثال اين مصطلحات كه در ميان آنها جارى است دقايق حكمت شريفه را براى آنها توضيح داده و حجّت خود را بر ايشان تمام كردهاند و جايگاه اين اصوات به حكمت مانند جسد و مسكن است و جايگاه حكمت به اصوات مانند جان و روح است و ليكن اكثر
455
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 455