responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 372


و مردى از بنى ضبّه كه به او مسجاح مىگفتند زمانى طولانى زيست و چنين سرود :
< شعر > در آفاق گشتم زمانى دراز كنون مرگ مىآيدم بىامان برفتم و ليكن اگر شب رود شبى ديگر آيد بمانند آن چنين است ماه و چنين است سال حيات است در اين سرا جاودان < / شعر > و لقمان عادى كبير پانصد و شصت سال زندگانى كرد كه معادل عمر هفت كركس است - و هر كركس هشتاد سال زنده مىماند - و او از باقيمانده‌هاى عاد اوّل بود .
و روايت شده است كه او سه هزار و پانصد سال زندگانى كرد و جزء نمايندگان عاد بود كه آنها را به حريم كعبه فرستادند تا براى نزول باران دعا كند و عمر هفت كركس به وى داده شد و او يك جوجه كركس نرى را گرفت و آن را بالاى كوهى كه در پائين آن منزل داشت پرورش مىداد و آن كركس به عمر خود زنده بود و چون مىمرد جوجه كركس ديگرى مىگرفت و پرورش مىداد تا آنكه نوبت رسيد به آخرين آنها كه « لبد » نام گرفت و عمرش از همه طولانىتر شد و در بارهء آن گفته شده است : روزگار بر لبد طولانى شد .

372

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 372
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست