نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 363
برگماشت و زير نظر هر يك از آنان يك هزار كمك كار قرار داد و گفت : برويد و پاكيزهترين و وسيعترين جاى زمين را معيّن كنيد و در آنجا براى من شهرى از طلا و نقره و ياقوت و زبرجد و لؤلؤ بنا كنيد و ستونهاى آن را از زبرجد قرار دهيد و در آن شهر كاخها و در آن كاخها غرفهها و بر بالاى آن غرفهها غرفههاى ديگرى بسازيد و در كوچه باغهاى آن شهر درختهاى ميوه بكاريد و زير آنها جوىها جارى كنيد كه من در كتابها خواندهام كه بهشت چنين اوصافى دارد و دوست دارم كه مانند آن را در زمين بسازم . گفتند : اين همه جواهر و طلا و نقره را از كجا فراهم آوريم تا بتوانيم شهرى را با اين اوصاف بنا كنيم ؟ شدّاد گفت : آيا نمىدانيد كه پادشاهى دنيا با من است ؟ گفتند : مىدانيم ، گفت برويد و بر همهء معادن جواهر و طلا و نقره كسانى را بگماريد و در دست مردم نيز هر چه طلا و نقره يافتيد بگيريد تا نيازتان مرتفع شود . و به همهء شاهان شرق و غرب نوشتند و در طىّ ده سال انواع جواهر را فراهم آوردند و اين شهر را در مدّت سيصد سال براى وى ساختند و عمر شدّاد نهصد سال بود . چون به نزد وى آمدند و او را از اتمام بناى قصر آگاه كردند ، گفت
363
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 363