نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 36
مدّعاى نوح حقّ بود در وعدهء پروردگارش خلفى واقع نمىشد . سپس خداى تعالى هر بار دستور مىداد كه هستهها را بكارد و نوح نيز هفت مرتبه آنها را كاشت و هر مرتبه طوائفى از مؤمنين از دين بر مىگشتند تا آنكه هفتاد و چند نفر بيشتر باقى نماندند . آنگاه خداى تعالى وحى فرمود كه اى نوح ! هم اكنون صبح روشن از پس شب تار دميد و حقّ محض و صافى از ناخالص و كدر آن جدا شد ، زيرا بدطينتان از دين بيرون رفتند و اگر من كفّار را نابود مىكردم و اين طوائف از دين بيرون شده را باقى مىگذاشتم به وعدهء خود در بارهء مؤمنانى كه در توحيد با اخلاص بودند و به رشتهء نبوّت تو متمسّك بودند وفا نكرده بودم ، زيرا من وعده كرده بودم كه آنان را جانشين زمين كنم و دينشان را استوار سازم و خوفشان را مبدّل به امن نمايم تا با رفتن شكّ از قلوب آنها عبادت من خالص شود ، و چگونه اين جانشينى و استوارى و تبديل خوف به امن ممكن بود در حالى كه ضعف يقين از دين بيرونشدگان و خبث طينت و سوء سريرت آنها - كه از نتايج نفاق است - و گمراه شدن آنها را مىدانستم ، و اگر
36
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 36