responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 336


ديدار كرديم و با جمعى از اصحاب حديث در آن سال يعنى سال سيصد و نه كه در موسم حجّ حاضر بودند بر وى وارد شديم مردى را ديدم كه موى سر و صورتش سياه و مانند مشكى پوسيده بود و در اطرافش فرزندان و نوه‌هايش و مشايخ همشهريش گرد آمده بودند و مىگفتند ما از بلاد اقصاى مغربيم و در نزديكى شهر باهرهء عليا زندگى مىكنيم و آن مشايخ گواهى دادند كه از پدران خود شنيده‌ايم كه آنها از پدران و اجدادشان حكايت كرده‌اند كه اين مرد همان شيخ ابو الدّنيا معمّر معروف است و نام او علىّ بن عثمان بن خطَّاب بن مرّة بن مزيد است ، مىگفتند كه او همدانى است ولى اصل او از صنعاى يمن [2] است ، به او گفتيم :
آيا تو علىّ بن أبى طالب عليه السّلام را ديده‌اى ؟ با دستش پاسخ داد ، آنگاه چشمانش را در حالى كه ابروانش بر روى آنها افتاده بود گشود ، چشمانى كه گويا دو چراغ روشن بود و گفت : او را با همين دو چشم ديده‌ام و من خدمتگزار او بودم و در جنگ صفّين او را همراهى كردم و اين اثر جراحت مركب علىّ عليه السّلام است و اثر آن را كه بر ابروى راستش بود به ما نشان داد و آن جماعتى كه از مشايخ و ذرارى وى



[2] - في بعض النسخ « صعيد اليمن » .

336

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 336
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست