نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 32
سدير گويد : چون امام صادق عليه السّلام را در چنين حالى ديديم از شدّت وله عقل از سرمان پريد و به واسطهء آن رخداد هائل و پديدهء وحشتناك و از شدّت جزع قلوبمان چاك چاك گرديد و پنداشتيم كه آن نشانهء مكروهى كوبنده و يا مصيبتى از مصائب روزگار است كه بر وى نازل شده است . و گفتيم : اى فرزند بهترين خلايق ! چشمانت گريان مباد ! از چه حادثهاى اشكتان روان و سرشك از ديدگانتان ريزان است ؟ و كدام حالتى است كه اين ماتم را بر شما واجب كرده است ؟ گويد : امام صادق عليه السّلام نفس عميقى كشيد كه بر اثر آن درونش برآمد و هراسش افزون شد و فرمود : واى بر شما صبح امروز در كتاب جفر مىنگريستم و آن كتابى است كه مشتمل بر علم منايا و بلايا و مصائب عظيمه و علم ما كان و ما يكون تا روز قيامت است ، همان كتابى كه خداى تعالى آن را به محمّد صلى الله عليه و آله و سلم و ائمّهء پس از او عليهم السّلام اختصاص داده است و در فصولى از آن مىنگريستم ، ميلاد قائم ما و غيبتش و تأخير كردن و طول عمرش و بلواى مؤمنان در آن زمان و پيدايش شكوك در قلوب آنها به واسطهء طول غيبت و مرتد شدن آنها از دينشان و بركندن رشته اسلام از گردنهايشان كه خداى تعالى فرموده است : * ( وَكُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناه طائِرَه فِي عُنُقِه ) * [1] كه مقصود از آن ولايت است و پس از آنكه در آن فصول