و باقى را حمل كردم و اين توقيع صادر شد : اى فلانى ! آن شش دينار نسنجيده را كه وزنش شش دينار و پنج دانگ و يك حبّه و نيم است تحويل بده ، آن مرد گويد : آن دينارها را وزن كردم و در نهايت شگفتى ديدم كه چنان بود كه امام عليه السّلام فرموده بود .
40 - ابو صالح خجندى رضى الله عنه گويد از ناحيهء صاحب الزّمان عليه السّلام پس از آنكه فحص و طلب بسيارى كرده و از وطنش مسافرت نموده است تا بر او روشن شود كه چه بايد كند ، توقيعى صادر شد .
و نسخهء آن توقيع چنين بود : هر كه بحث كند طلب كرده است و هر كه طلب كند دلالت كرده است و هر كه دلالت كند هلاك كرده است و هر كه هلاك كند مشرك شده است . گويد : از طلب باز ايستاده و برگشت .
و از ابو القاسم بن روح - قدّس الله روحه - حكايت شده است كه او در تفسير حديثى كه در بارهء اسلام ابو طالب روايت شده كه او به حساب جمّل اسلام آورده است و با دستش شصت و سه را برشمرد و معنايش اين است كه او خداى احد جواد است .

282