نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 267
امام هادى عليهما السّلام در سال دويست و شصت و دو [1] وارد شدم و از پشت پرده با وى سخن گفتم و از دينش پرسيدم امام را نام برد و گفت : فلان بن الحسن و نام وى را بر زبان جارى ساخت ، گفتم : فداى شما شوم ! آيا او را مشاهده كردهاى و يا آنكه خبر او را شنيدهاى ؟ گفت : خبر او را از ابو محمّد عليه السّلام شنيدهام و آن را براى مادرش نوشته بود ، گفتم : آن مولود كجاست ؟ گفت : مستور است ، گفتم : پس شيعه به چه كسى مراجعه كند ؟ گفت : به جدّهء او مادر ابو محمّد عليه السّلام ، گفتم : آيا به كسى اقتدا كنم كه به زنى وصيّت كرده است ؟ گفت : به حسين بن علىّ بن أبى طالب اقتداء كرده است زيرا حسين عليه السّلام در ظاهر به خواهرش زينب وصيّت كرد و دستورات علىّ بن الحسين عليهما السّلام بخاطر حفظ جانش به زينب نسبت داده مىشد . سپس گفت : شما اهل اخباريد آيا براى شما روايت نشده است كه نهمين از فرزندان حسين عليه السّلام ميراثش در دوران حياتش تقسيم مىشود ؟ 29 - ابو جعفر محمّد بن علىّ اسود رضى الله عنه گويد : من اموالى را كه وقف امام بود به
[1] - في بعض النسخ « اثنين و ثمانين » و الصحيح ما في المتن كما في الرواية الاخرى في هذا الباب تحت الرقم 37 .
267
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 267