responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 117


شماست ، سپس آن فرزند از جا برجست و امام بدو گفت : فرزندم ! به درون خانه برو تا وقت معلوم بيايد و او به داخل خانه رفت و من او را نگريستم ، سپس فرمود :
اى يعقوب ! بنگر كه در آن خانه كيست ؟ من داخل خانه شدم امّا كسى را نديدم !
3 - موسى بغدادى گويد : از امام عسكرىّ عليه السّلام توقيعى صادر شد كه در آن نوشته بود : پنداشتند كه مىتوانند مرا بكشند تا اين نسل منقطع شود و خداى تعالى گفتار آنها را باطل كرد و الحمد لله .
4 - علَّان رازىّ گويد : يكى از اصحاب به من خبر داد كه چون جاريهء امام عسكرىّ عليه السّلام باردار شد به او فرمود : تو حامل پسرى هستى كه نامش محمّد است و او قائم پس از من مىباشد .
5 - علىّ بن احمد رازىّ گويد : يكى از برادران من از اهل رى پس از درگذشت امام عسكرىّ عليه السّلام در طلب امام برآمده بود و در اين ميان كه در مسجد كوفه اندوهگين نشسته بود و در مقصد خود انديشه مىنمود ، با دست ريگهاى مسجد را كاوش مىكرد و ناگاه ريگى به دستش رسيد كه روى آن

117

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 117
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست