نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 113
دادگر و عادل كه به مساوات تقسيم مىكردند و به عدالت حكم مىنمودند و با يك ديگر مواسات و مهربانى مىكردند ، حال و گفتارشان يكى بود و دلهايشان به يك ديگر الفت داشت و طريقهء آنها مستقيم و سيرتشان نيكو بود ، قبرهاى مردگان آنها در آستانهء آنها و در خانهها و اتاقهايشان بود ، خانههايشان در نداشت و اميران بر آنها حكومت نمىكردند و قاضى نداشتند و ثروتمندان و پادشاهان و اشراف در ميان آنها نبود . تفاوت و برترى در زندگانى آنها وجود نداشت و با يك ديگر اختلاف و نزاع نمىكردند و يك ديگر را دشنام نمىدادند و نمىكشتند و آفات به آنها نمىرسيد . چون وضع آنها را چنين ديد سر تا پا شگفت زده شد و گفت : اى قوم ! حال خود را به من گزارش دهيد كه من شرق و غرب زمين را گشتهام و خشكيها و درياها و دشتها و كوهها و نور و ظلمت زمين را درنورديدهام ولى به مانند شما نديدهام ، بگوئيد : چرا قبر مردگان شما در آستانهء بيوت شما و در خانههاى شماست ؟ گفتند : اين كار را عمدا انجام مىدهيم تا مرگ را فراموش نكنيم و يادش از قلوب ما خارج نشود .
113
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 2 صفحه : 113