responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 108


مىساختند .
اين داستان آنهاست كه روزى كه خدا آنها را آفريد تا روزى كه نابودشان كند .
و در زمان ذو القرنين آنها شروع كرده بودند در سرزمينها و امّتها يك به يك سياحت كنند و چون رو به سويى مىكردند از آن منحرف نمىشدند و به راست و چپ التفات نمىنمودند .
و چون امّتهاى آن روزگار آنها را احساس كردند و همهمهء آنها را شنيدند به ذو القرنين استغاثه نمودند و ذو القرنين در آن روز در ناحيهء آنها فرود آمده بود ، به گرد او اجتماع كرده و گفتند : اى ذو القرنين ! ما از پادشاهى و سلطنت و هيبتى كه خداوند به تو ارزانى كرده است آگاهيم و مىدانيم كه خداوند تو را با لشكريان زمين و نور و ظلمت مؤيّد كرده است و ما همسايگان يأجوج و مأجوج هستيم و بين ما و آنها غير از اين كوهها حائلى نيست و راه نفوذ آنها به ما تنها از طريق اين درّه است و اگر به سمت ما روى آورند بواسطهء كثرتشان ما را از ديارمان آواره سازند و براى ما قرار نباشد و آنها آفريدگان خداى تعالى هستند كه بسيارند و در ميان آنها كسانى مشابه انسانند امّا مانند چهارپايانند كه از گياهان

108

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 2  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست