نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 8
قرار داده است و سفيه را از بىخرديش باز نداشته است بدان گونه كه حكمتش اقتضاء مىكند از قبيل اقامه حدود و به راه آوردن تبهكاران ، در حالى كه حكمت الهى اجازه نمىدهد يك چشم بر هم زدنى از آن صرف نظر شود . حكمت الهى فراگير است همچنان كه طاعت او نيز عموميّت دارد . و كسى كه بپندارد دنيا لحظهاى بدون امام مىپايد ، لازمهاش آن است كه مذهب برهمنان را در ابطال رسالت صحيح بداند . و اگر نبود كه قرآن كريم پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله و سلَّم را خاتم الأنبياء ناميده ، بايستى در هر زمانى پيامبرى باشد ، ولى چون ختم نبوّت به صحّت پيوسته است ، بودن پيامبر پس از رسول اكرم منتفى است تنها يك صورت معقول باقى مىماند كه آن وجود خليفهء حقّ است . زيرا خداى تعالى به سببى نمىخواند مگر بعد از آنكه حقايق آن را در عقول تصوير كند و آنگاه كه آن را تصوير نكند ، دعوت الهى تحقّق نيابد و حجّت ربّانى ثابت نشود و اين بدان جهت است كه هر چيزى با همانند خود الفت مىجويد و از ضدّ خويش دورى مىجويد و اگر عقل ، رسولان الهى را انكار مىكرد ، خداى تعالى هرگز پيامبرى را مبعوث نمىفرمود . مثال آن طبيب است ، بيمار را با داروئى كه موافق طبع اوست معالجه مىكند و
8
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 8