نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 522
چنين است . گفت : شما را به خدا سوگند مىدهم آيا مىدانيد كه من به رسول - خدا صلَّى الله عليه و آله و سلَّم در غزوهء تبوك گفتم : چرا مرا با كودكان و زنان بر جاى گذاشتى ؟ فرمود : سامان مدينه به من يا به توست و نسبت تو به من مانند جايگاه هارون به موسى است جز آنكه پيامبرى پس از من نيست . گفتند : به خدا چنين است ، گفت : شما را به خدا سوگند مىدهم كه آيا مىدانيد خداى تعالى در سورهء حجّ اين آيات را نازل فرمود : « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) * - تا پايان سوره - » [1] و سلمان برخاست و گفت : اى رسول خدا ! اينان چه كسانى هستند كه تو بر آنان گواهى و آنان بر مردم گواهند ، كسانى كه خداوند ايشان را برگزيده و بر ايشان در دين حرج و سختى ننهاده و بر ملَّت پدرتان ابراهيم هستند ؟ فرمود : مقصود از آن سيزده تن به خصوص است ، و نه همهء امّت ، سلمان گويد : يا رسول الله ! آنها را برايم بيان بفرمائيد ، فرمود : من و برادرم علىّ و يازده تن از فرزندانم . گفتند : به خدا چنين است . علىّ عليه السّلام فرمود : شما را به خدا سوگند مىدهم آيا رسول خدا در آخرين خطبهء خود نفرمود : « أيّها النّاس إنّي تارك فيكم الثّقلين كتاب الله و عترتى - أهل ) *