نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 301
گفت : اى خداى من ! آيا اين كلامى كه مىشنوم كلام توست ؟ گفت : آرى و نترس و او آسوده شد ، آنگاه پايش را بر دم آن نهاد و زير گلويش را گرفت كه بناگاه دستش بر قبضهء عصا بود و مار مبدّل به عصا گرديد و به او گفته شد : نعلينت را بدر آر كه تو در وادى مقدّس طوى گام مىنهى ! و روايت شده است كه مأمور به كندن آنها شد زيرا جنس آنها از پوست حمار مرده بود . و همچنين روايت شده كه مقصود از « فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ » ، دور ساختن دو هراس است : هراس از نابودى خانواده و هراس از فرعون . سپس خداى تعالى او را به نزد فرعون و يارانش با دو معجزهء « يد بيضاء » و « عصا » فرستاد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه به بعضى اصحابشان فرمودند : بدان چه نااميدى اميدوارتر از آنچه اميد مىدارى باش ، زيرا موسى بن - عمران عليه السّلام رفت تا براى خانوادهء خود شعلهاى آتش بياورد ، امّا به نزد ايشان آمد در حالى كه رسول و پيامبر بود و خداى تعالى كار بنده و پيامبرش موسى عليه السّلام را در يك شب اصلاح فرمود و با امام قائم دوازدهمين ائمّه عليهم السّلام نيز
301
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 301