responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 297


فرعون گفتند كه بنى اسرائيل در طلب اوست و از او پرسش مىكند او هم به دنبال ايشان فرستاد و بر عذاب آنها افزود و بين آنها جدائى انداخت و از خبر گرفتن از موسى و پرسش در بارهء او بازداشت . فرمود : شبى مهتابى بنى اسرائيل نزد يكى از مشايخ خود كه دانشمند بود گرد آمده و گفتند : ما به ذكر احاديث آرامش مىيابيم ، تا كى و تا چند در اين بلا باشيم ؟ او گفت : به خدا در اين رنج خواهيد بود تا خداى تعالى پسرى از فرزندان لاوي بن يعقوب را كه نامش موسى بن - عمران است ظاهر سازد . او نوجوانى بلند بالا با گيسوانى مجعّد است در همين گفتگو بودند كه موسى سوار بر استرى آمد و نزد ايشان ايستاد ، شيخ سرش را بلند كرد و او را از صفاتش شناخت و به او گفت : خدا تو را رحمت كند اسمت چيست ؟ گفت : موسى . گفت : فرزند كه هستى ؟ گفت : فرزند عمران ، فرمود : آن شيخ پريد و بر دستان موسى افتاد و بر آن بوسه زد و ديگران نيز به پاى او افتادند و بر آن بوسه زدند . موسى ايشان را شناخت و آنها نيز او را شناختند و موسى آنها را به عنوان شيعيان خود انتخاب كرد .
بعد از آن طبق مشيّت الهى درنگ كرد ، سپس خارج شد و به شهرى از شهرهاى فرعون در آمد ، در آنجا يكى از شيعيانش با يكى از فرعونيان قبطى

297

نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 297
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست