نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 291
مىكند ، وحى آمد كه به آنها بگو آن را به ده سال كاستم ، گفتند : « لا يصرف السّوء إلَّا الله » اين خداوند است كه بدى را دور مىسازد و خداوند به آن فقيه وحى كرد كه به ايشان بگو : از جاى خود حركت نكنيد كه اذن فرج شما را دادم ، در اين ميان موسى عليه السّلام در حالى كه سوار بر حمارى بود ظاهر شد و آن فقيه خواست او را به شيعيان معرّفى كرده و موجبات استبصار آنها را فراهم سازد ، موسى آمد و فقيه پرسيد : فرزند كه هستى ؟ گفت : فرزند عمران ، گفت : او فرزند كيست ؟ گفت : فرزند قاهث فرزند لاوى فرزند يعقوب ، گفت : چه آوردهاى ؟ گفت : رسالت از جانب خداى تعالى . آن فقيه برخاست و به دست موسى بوسه داد سپس در ميان ايشان نشست و آنها را خوشدل ساخت و دستورات موسى را به ايشان ابلاغ كرد و سپس ايشان را متفرّق ساخت و از اين زمان تا فرج ايشان كه به غرق فرعون حاصل شد ، چهل سال فاصله بود . 2 - محمّد حلبىّ از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود : چون وفات يوسف بن يعقوب فرا رسيد خاندان يعقوب را كه بالغ بر هشتاد نفر بودند گرد
291
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 291