نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 237
عنوان شهيد به نزد خداى تعالى رود ؟ و اگر شخصى گروهى را بر حقّى به گواهى بخواند و آن را مطالبه كند ، امّا آنها آن را نديده و مشاهده نكرده باشند آيا او گواه است ؟ و آيا بر ايشان حقّى دارد ، جز آنكه اگر شهادت دهند بر چيزى كه نديدهاند دروغگو باشند و نزد خداوند اهل باطل . و اگر اين امر بر بندگان روا نباشد ، نزد خداى حاكم عادل كه هيچ جور نكند نيز روا نباشد و اگر از مردمى كه معاينه كردند و شنيدند گواهى طلبد براى او گواهى مىدادند ، در حالى كه مسأله به حال خود باشد ، آيا اين حقّ نيست و آنها راستگو نيستند ؟ و خصمش اهل باطل نيست و گواهى جارى نشده است و حكم واقع نگرديده است ؟ و همچنين است كه خداى تعالى فرموده است : مگر كسانى كه به حقّ شهادت دهند در حالى كه مىدانند . [1] آيا نمىدانى كه شهادت به امر ناديده واقع نمىشود و مشاهده لازم دارد و همچنين است قول عيسى عليه السّلام كه من مادامى كه در ميان ايشان هستم بر آنها گواهم » . [2] پس با اعتصام به خداوند مىگويم : به صاحب كتاب بايد گفت كه اين سخن كلام تو نيست ، بلكه قول معتزله و غير آنهاست كه عليه ما و شما استفاده مىكنند ، زيرا ما مىگوئيم : عترت ظاهر نيستند و كسانى از آنها را كه مشاهده مىكنيم