نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 224
بگويد : خير ، به او مىگوئيم : آيا رواست كه ايشان ائمّه باشند ؟ اگر بگويد : آرى ، به او مىگوئيم : پس تو چه مىدانى ، شايد كه ما در اعتقاد امامت ايشان بر صواب باشيم و تو بر خطا باشى و همين حجّت تو را بس است . و اگر بگويد : خير ، روا نيست كه ايشان امام باشند ، به او مىگوئيم : پس چه فايدهاى دارد كه بر وجود امام زمانمان براى تو دليل اقامه كنيم در حالى كه تو به امامت امثال عليّ ابن الحسين عليهما السّلام با آن علم و فضل كه موافق و مخالف به آن اعتراف دارند اعتقاد ندارى . سپس به او مىگوئيم ما مىدانيم كه در ميان عترت كسى هست كه تأويل كتاب را مىداند و احكام الهى را مىشناسد ، به دليل همان خبرى كه از پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله و سلَّم آورديم و به دليل نيازمندى خودمان به كسى كه مراد از قرآن كريم را به ما بياموزد و احكام الهى را از دستورات شيطانى فرق نهاد . بعد از آن دانستيم كه حقّ در اين طايفه از فرزندان امام حسين عليه السّلام است ، زيرا هر كسى كه از عترت مخالف ايشان است در بيان حكم الهى و تأويل قرآن به روش علماى عامّه روى آورده است ، يعنى به رأى و اجتهاد و قياس در واجبات شرعىّ كه جز مصلحت الهى علَّتى در تعبّد ندارد و دانستيم كه مخالفين آنها بر باطلند . بعد از آن
224
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 224