نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 145
آنكه جدائى از دلبستگان شرارهاى است كه دفع نشود و سوزشى در او نيست كه باز نگردد ، و مردم در اين ميدان به واسطهء حسن عزادارى و تفكَّر صحيح از يك ديگر سبقت مىجويند و كسى كه بر داغ برادرش ننشيند ، برادرش او را داغدار كند ، و كسى كه فرزندش را به گور نفرستد فرزندش او را به گور خواهد فرستاد . سپس به اين شعر ابى خراش هذلي كه در رثاى برادرش گفته است تمثّل جست : گمان مبر كه پيمان دوستى تو را فراموش كردم ، امّا أى بينى شكسته ! شكيبائى من زيباست . اعتراضى ديگر زيديّه مىگويند : اگر خبر دوازده امام صحيح بود ، مردم پس از فوت امام جعفر صادق عليه السّلام شكّ و ترديد در امامت نمىكردند تا به غايتى كه طايفهاى از شيعه گفتند امام عبد الله است و طايفهاى ديگر گفتند امام اسماعيل است و طايفهاى هم متحيّر شدند و يكى از ايشان عبد الله بن صادق را آزمود و چون او را شايسته نديد از نزد او بيرون آمد و گفت به كجا رو كنم ؟ آيا به مرجئه يا قدريّه يا حروريّه ؟ و موسى بن جعفر سخن او را شنيد و فرمود : نه به مرجئه و نه به
145
نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 145