نام کتاب : كمال الدين وتمام النعمة ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 11
اوست و به جاى ترسى كه دارند امنيّت خاطر به آنها بخشد ، تا تنها مرا بپرستند و به همراه من هيچ چيزى را شريك نگيرند » [1] و اگر مقصود از خلافت همان نبوّت باشد لازم مىآيد خداى تعالى به حكم اين آيه بعد از پيامبر اكرم صلَّى الله عليه و آله و سلَّم پيامبرى بفرستد و آيهء ( و خاتم النّبيّين ) [2] صحيح نباشد . پس ثابت شد كه وعدهء خداوند ثابت است و آن غير نبوّت است و ثابت شد كه خلافت از جهتى غير از نبوّت است و گاهى ممكن است خليفه مقام نبوّت نداشته باشد ، امّا هر پيامبرى مقام خلافت را داراست . و مطلب ديگر آن است كه خداى تعالى خواسته است با دستور سجده به آدم ، نفاق منافق و اخلاص مخلص را ظاهر سازد ، چنان كه گذشت روزگار و آزمايش و اختيار ، پرده از واقعيت كار آنها برگرفت ، مقصودم ملائكهء خدا و شيطان است . و اگر خداوند اين معنى - كه عبارت از اختيار امام باشد - را به بد دلان واگذارد ، گذشت ايّام ، پرده از سوء نيّت آنان بر ندارد ، زيرا منافق كسى را بر مىگزيند كه نفس ملايم و متساهلى داشته باشد و از او اطاعت كند و براى او سجده نمايد ، پس چگونه مىتوان به ما في الضّمير مردم دست يافت و نفاق و اخلاص و حسد و دردهاى پنهان ايشان را شناخت .