محضرش عرض كردم : فدايت شوم قبلا من به زيارت آن حضرت مىرفتم تا وقتى كه مبتلا به سلطان شده و من را مستحفظ اموالشان قرار دادند و چون من نزد ايشان مشهور و معروف بودم از اين رو زيارت آن جناب را تقيّه ترك كردم در حالى كه به ثواب و اجر زيارت آن حضرت كاملا واقف و آگاه هستم . حضرت فرمودند : آيا فضل و برترى كسى كه به زيارت آن حضرت رود را مىدانى ؟ و آيا خير عظيم و جزيلى كه براى او نزد ما هست را آگاهى ؟ عرضه داشتم : خير . حضرت فرمودند : امّا فضل او : تمام فرشتگان آسمان به او مباهات مىكنند . و امّا خير عظيمى كه براى او نزد ما است : هر صبح و شام بر او رحمت مىشود . سپس مصنّف كتاب رحمة الله مىفرمايد : پدرم برايم نقل نمود كه از زمان شهادت آن حضرت آن مكان يك آن از نمازگزار خالى نمانده بلكه از آن تاريخ تا حال يا فرشتگان و يا جنّ و يا انس و يا وحوش در آن مكان مقدّس به عبادت و نماز اشتغال داشتهاند ، و هيچ موجودى نيست مگر آنكه به حال زائر آن حضرت غبطه مىخورد و او را مسح كرده و به او نظر كرده و در اين نظر اميد خير دارد زيرا شخصى كه وى به او نگريسته به قبر آن حضرت نظر افكنده است . سپس حضرت فرمودند : خبر به من دادهاند كه از نواحى كوفه گروهى از غير اهل كوفه و زمانى به زيارتش رفته و بر آن حضرت ندبه و زارى نمودهاند و اين زيارت در نيمه شعبان صورت گرفته ، از اين گروه بعضى به قرائت قرآن مشغول بوده و برخى قضايا و حوادث واقعه كربلاء را براى ديگران بازگو كرده و جماعتى به ندبه و زارى