حديث دهم ترجمه : پدرم و جماعتى از اساتيدم رحمة الله عليهم ، از سعيد بن عبد الله ، از احمد ابن محمّد بن عيسى ، از جعفر بن محمّد بن عبيد الله ، از عبد الله ميمون قدّاح ، از حضرت ابى عبد الله عليه السّلام آن حضرت فرمودند : وقتى امير المؤمنين عليه السّلام در بين گروهى از اصحابشان به كربلاء عبور نمودند چشمهاى مباركشان غرق در اشك شد و سخت گريستند سپس فرمودند : اينجا محل خواباندن مركبهايشان بوده ، و اينجا محل گذاردن اثاثشان مىباشد و اينجا خونهايشان مىريزد ، سپس به زمين خطاب كرده و فرمودند : خوشا به حالت اى زمين كه بر روى تو خونهاى دوستان خدا مىريزد . حديث يازدهم ترجمه : پدرم و محمد بن الحسن ، از حسن بن متيل ، از سهيل بن زياد ، از على بن اسباط ، از محمد بن سنان از كسى كه برايش نقل نموده ، از حضرت ابى عبد الله عليه السّلام ،